شک ندارم که دیگه 21 دسامبر پایان دنیاست
منم مثل خیلی از شما قبول نداشتم…
اما امروز یه صحنه ای دیدم باور نکردنی…
دختره راحت پارک دوبل کرد!!!!

.

.

.

ملـــــت هر شب تو تختشون دنبال گوشیشــــون میگردن

که به دوستشون sms بزنن …

منم سه ســـــــاعت دنبـــــال طـــــول و عـــــرض پتــــــوم میگردم

.

.

.

مادره خطاب به پسرش: نیوتن رو میشناسی ؟

پسره :نه کی هست؟

مادره : اگه به درسات بیشتر توجه میکردی میشناختیش !

پسره: خیلی خوب ، پارمیدا رو میشناسی ؟

مادر : نه !!!

پسره : اگه به شوهرت بیشتر توجه میکردی میشناختیش !

.

.

.

می دونی فرق من با برف چیه ؟
برف میاد و به زمین می شینه،
ولی من همین جوری هم به دل میشینم.آخه آدم انقد تو دل برو؟
.

سایر اس ام اس ها در ادامه مطلب…

ادامه مطلب...

کلمات کلیدی :

:: برچسب‌ها:

چند وقت پیش با پدر و مادرم رفته بودیم رستوران که هم آشپزخانه بود هم چند تا میز گذاشته بود برای مشتریها ,, افراد زیادی اونجا نبودن , 3نفر ما بودیم با یه زن و شوهر جوان و یه پیرزن پیر مرد که نهایتا 60-70 سالشون بود ,,

ما غذا مون رو سفارش داده بودیم که یه جوان نسبتا 35 ساله اومد تو رستوران یه چند دقیقه ای گذشته بود که اون جوانه گوشیش زنگ خورد , البته من با اینکه بهش نزدیک بودم ولی صدای زنگ خوردن گوشیش رو نشنیدم , بگذریم شروع کرد با صدای بلند صحبت کردن و …

بقیه داستان را در ادامه مطلب بخوانید…

ادامه مطلب...

کلمات کلیدی :

:: برچسب‌ها:

دقت کردین هروقت یه خواب خوب میبینی صبح پاشی یادت نمیاد اما کافیه یه خواب ناجور ببینی ، تا شیش ماه تو مخته!

ادامه مطلب...

کلمات کلیدی :

:: برچسب‌ها:

اگر مراسم خواستگاری انجام شود، علاوه بر اینکه سنتی پسندیده رعایت شده است، به شناخت بهتری ازطرف مقابل دست می یابیم. یکی ازدلایلی که ازدواج جوانان را ناپایدارمی کند، انتخاب همسربه صورت فردی است. معمولاً هنگامی ... 

ادامه مطلب...

کلمات کلیدی :

:: برچسب‌ها:

میان این همه مفاهیم پیچیده ریاضی تنها حکایت اعداد فرد را خوب آموخته بود
” فرد ” آن یک نفر است که وقتی زوج ها با هم میروند،
او باید یک تنه جور تنهایی اش را بکشد …
.
.
.
تنهایـــی هایم را هم هدفمند کنند ، راحت میشوم !
این روزها زیــاد به چشم می آیند . . !
.
.
.
تنهــا نیستم
ولی میان این همه شلوغی،
باز هم احساس تنهایـــی میکنم
و این است درد مـــن . . .
.
.
.
تو رفته‌ای
و من از تنهایی
ککَم هم نمی‌گزد دیگر!
حالا باز هم بگو دروغ گفتن بلد نیستی!
.
.
.
تنهایی را دوست دارم …
بی دعوت می آید ، بی منت می ماند ، بی خبر نمیرود …
.

سایر جمله ها و اس ام اس های جدید در ادامه مطلب

ادامه مطلب...

کلمات کلیدی :

:: برچسب‌ها:

ارزش پدر
پدر دستشو میندازه دوره گردنه پسرش میگه پسرم من شیرم یا تو؟
پسر میگه : من..!
پدر میگه : پسرم من شیرم یا تو؟!
پسر میگه : بازم من شیرم…
پدر عصبی مشه دستشو از رو شونه پسرش بر میداره میگه : من شیرم یا تو!؟
پسر میگه : بابا تو شیری…!
پدر میگه : چرا بار اول و دوم گفتی من حالا میگی تو ؟
پسر گفت : آخه دفعه های قبلی دستت رو شونم بود فکر کردم یه کوه پشتمه اما حالا…

سایر داستان ها در ادامه مطلب…

ادامه مطلب...

کلمات کلیدی :

:: برچسب‌ها:

به دلم نشستی ولی دو زانو !
معذب نباش ، برو عقب قشنگ تکیه بده ، پاهاتم دراز کن ، این دل فقط جای توئه …
.
.
.
یعقوب یادم داده است ،
دلبرت وقتی کنارت نیست …
کور بودن بهتر است
.
.
.
بـعــضـی ها ….
بـعـضـی اوقـــات مــحــرم نـیـسـتـنـد
ولــی مـــرهـــم کــه هـسـتـند … !
.
.
.
وقتی گریه میکنی “زیباتر” می‌شوی
اما بخند
من به همان زیبا که “تر” نیست ، قانعم . . .
.
.
.
تقدیم به تنها صدف دریای دلم که به بیکرانگی اقیانوس عشق دلتنگشم
.
.
.
میان آنهمه الف و ب مشق دبستان ، آنچه در زندگی واقعیت داشت خط فاصله بود
.

سایر اس ام اس ها در ادامه مطلب…

ادامه مطلب...

کلمات کلیدی :

:: برچسب‌ها:

دخترها:

بعضی از اونا واقعاً می خونند وقتی میرن سر کتاب تا یکی دو ساعت دیگه کلشونو از کتاب بر نمی دارند . عادت دارند زیر مطالب کتاب خط بکشند که بعدا بخونند.

بعضی هاشون هم که مثلا درس می خونند کتاب جلوشونه چشمشون هم روی کتابه ولی حواسشون یه جای دیگست …

یه عده ای هم هستند که به بهونه اینکه مشکل دارن زنگ میزنند خونه دوستشونو دوستشون هم از خدا خواسته حدود یک ساعت و اندی به طوری که اشک و دود تلفن در میاد !!
.

ادامه ی مطلب رو مشاهده نمایید…

ادامه مطلب...

کلمات کلیدی :

:: برچسب‌ها:

دروغ ها همراه با معانی آنها

دروغ: بعدا باهات تماس می گیرم

معنی: دیگه هیچ وقت منو نمی بینی

بقیه در ادامه مطلب…

ادامه مطلب...

کلمات کلیدی :

:: برچسب‌ها:

اعتراف میکنم بچه که بودم یه بار با آجر زدم تو سر یکی از بچه های اقوام , تا ببینم دور سرش از اون ستاره ها و پرنده ها می چرخه یا نه!!!!!
تازه هی چند بارم پشت سر هم این کار و کردم , چون هر چی می زدم اتفاقی نمی افتاد!!!!
.
.
.
اعتراف می کنم یه بار پسر همسایه چهارسالمونو با باباش تو خیابون دیدم گفتم سلام نوید چطوری؟
دیدم بچهه تحویلم نگرفت باباهه خندید
اومدم خونه به مامانم گفتم نوید ماشالا چقد بزرگ شده!
مامان گفت نوید کیه؟
گفتم: پسر آقای …
گفت اون اسمش پارساست اسم باباش نویده

ادامه مطلب...

کلمات کلیدی :

:: برچسب‌ها: