همه اتفاق های خوب افتادند و دست و پایشان شکست !
این روزها اتفاق های خوب از ترس اتفاق های بد ، از افتادن میترسند . . .

بعضی وقتا دردات انوقدر شخصی میشن که با خودتم حرفشو نمی زنی . . .

گاهی وقت ها تو زندگی می رسی به جائی که بن بست نیست اما دیگر مقصدی نداری ، می نشینی و تمام . . . 

گاهی اینقدر خسته میشم که خستگیم در نمیشه . . .
درد میشه . . .

خب لامصب اگه رفتی با یکی دیگه مثل آدم بگو خدافظ !
دیگه چرا کم محلی میکنی آدم روانی بشه !

این روزها همه آدم ها درد دارند . . .
درد پول . . .
درد عشق . . .
درد تنهایی . . .
این روزها چقدر یادمان میرود زندگی کنیم . . .

تو ماه را دوست داری . . .
منم ماه هاست که تو را . . .

درست است که بعضی ها بوده اند و بعضی ها هستند و خیلی ها هم بعدا می آیند . . .
اما من میخواهم عزیز ِ دل تو باشم . . . !
میدانی . . . ؟

عشق آن نیست که دو نفر به هم نگاه کنند
عشق آن است که هر دو به یک سو بنگرند

چه سخت است در جمع بودن ولی در گوشه ای تنها نشستن
به چشم دیگران چون کوه بودن ولی در خود به آرامی شکستن

‎گاهی اوقات دلم میخواهد خرمایی بخورم و برای خود فاتحه ای بفرستم ؛ شادیش ارزانی کسانی که رفتنم را لحظه شماری میکردند !

از ساختار دنیا اطلاع زیادی ندارم ولی ، من هم دوست داشتم دنیای کسی باشم . . .

چیه ؟ چرا دلت گرفته ؟
او هم آدم است . . .
اگر دوستت دارم هایت را نشنیده گرفت . . .
غصه نخور . .
اگر رفت ، گریه نکن. . .
یک روز چشمای یک نفر عاشقش میکند . . .
یک روز معنی کم محلی را میفهمد . . .
یک روز شکستن را درک میکند . . .
آن روز میفهمد آه هایی که کشیدی از ته قلبت بوده . . .
میفهمد شکستن یک آدم تاوان سنگینی دارد . . .

شاید برایت عجیب باشه این همه آرامشم !
خودمانی میگویم ، به آخر که برسی فقط نگاه میکنی . . .

زندگی دقیقا وقتی غیر قابل تحمل میشه که همه دلگرمیت کسی باشه که سرگرمیش باشی . . . !

زخم ها خوب میشوند ، اما !
” خوب شدن ” با ” مثل روز اول شدن ” خیلی فرق دارد . . .

آدمی را دیدم با سایه ی خود درد و دل میکرد ! چه رنجی میکشد او وقتی هوا ابریست

- خواهر کوچکم از من پرسید
+ من به او خندیدم
- کمی آزرده و حیرت زده گفت : روی دیوار و درختان دیدم
+ باز هم خندیدم
- گفت دیروز خودم دیدم مهران پسر همسایه پنج وارونه به مینو میداد !
+ آنقَدَر خنده برم داشت که طفلک ترسید ، بغلش کردم و بوسیدم و با خود گفتم :
بعدها وقتی غم ، سقف کوتاه دلت را خم کرد ، بی گمان می فهمی پنج وارونه چه معنا دارد !

این روزها شبیه جودی ابوت شده ام !
برای بابا لنگ درازی می نویسم که این روزها دیگر خودم هم نمیشناسمش . . . !