سفارش تبلیغ
صبا ویژن

قالب وبلاگ

قالب پارسی بلاگ

بازی آنلاین

آپلود سنتر

آپلود عکس

برگ بلاگ

صفحه نخست

ایمیل ما

آرشیو مطالب

لینک آر اس اس

عناوین مطالب وبلاگ

پروفایل مدیر وبلاگ

طراح قالب

:: صفحه نخست
::
ایمیل ما
::
آرشیو مطالب
::
پروفایل مدیر وبلاگ
::
لینک آر اس اس
::
عناوین مطالب وبلاگ
::
طراح قالب

تمام لینکها تماس با ما


نویسندگان :
::

آمار بازدید :

:: تعداد بازدیدها:
:: کاربر: Admin







پیام مدیریت وبلاگ : با سلام خدمت شما بازدیدکننده گرامی ، به وبلاگ من خوش آمدید .لطفا برای هرچه بهتر شدن مطالب این وبلاگ ، ما را از نظرات و پیشنهادات خود آگاه سازید و به ما در بهتر شدن کیفیت مطالب وبلاگ کمک کنید .


داستان فوق العاده زیبای ابراز عشق

 

http://s2.picofile.com/file/7318755371/rail.jpg

یک روز آموزگار از دانش‌آموزانی که در کلاس بودند پرسید آیا می‌توانید راهی غیر تکراری برای ابراز عشق، بیان کنید؟ برخی از دانش آموزان گفتند با بخشیدن عشقشان را معنا می‌کنند. برخی «دادن گل و هدیه» و «حرف‌های دلنشین» را راه بیان عشق عنوان کردند. شماری دیگر هم گفتند «با هم بودن در تحمل رنجها و لذت بردن از خوشبختی» را راه بیان عشق می‌دانند.

.

متن کامل داستان در ادامه مطلب…از دست ندید

 


 
در آن بین، پسری برخاست و پیش از این که شیوه دلخواه خود را برای ابراز عشق بیان کند، داستان کوتاهی تعریف کرد: یک روز زن و شوهر جوانی که هر دو زیست‌شناس بودند طبق معمول برای تحقیق به جنگل رفتند. آنان وقتی به بالای تپه رسیدند درجا میخکوب شدند.

یک قلاده ببر بزرگ، جلوی زن و شوهر ایستاده و به آنان خیره شده بود. شوهر، تفنگ شکاری به همراه نداشت و دیگر راهی برای فرار نبود. رنگ صورت زن و شوهر پریده بود و در مقابل ببر، جرأت کوچک ترین حرکتی نداشتند. ببر، آرام به طرف آنان حرکت کرد. همان لحظه، مرد زیست‌شناس فریادزنان فرار کرد و همسرش را تنها گذاشت. بلافاصله ببر به سمت شوهر دوید و چند دقیقه بعد ضجه‌های مرد جوان به گوش زن رسید. ببر رفت و زن زنده ماند.

داستان به اینجا که رسید دانش آموزان شروع کردند به محکوم کردن آن مرد. راوی اما پرسید : آیا می‌دانید آن مرد در لحظه‌های آخر زندگی‌اش چه فریاد می‌زد؟ بچه‌ها حدس زدند حتما از همسرش معذرت خواسته که او را تنها گذاشته است! راوی جواب داد: نه، آخرین حرف مرد این بود که «عزیزم، تو بهترین مونسم بودی. از پسرمان خوب مواظبت کن و به او بگو پدرت همیشه عاشقت بود.»
قطره‌های بلورین اشک، صورت راوی را خیس کرده بود که ادامه داد: همه زیست‌شناسان می‌دانند ببر فقط به کسی حمله می‌کند که حرکتی انجام می‌دهد و یا فرار می‌کند. پدر من در آن لحظه وحشتناک، با فدا کردن جانش پیش‌مرگ مادرم شد و او را نجات داد. این صادقانه‌ترین و بی‌ریاترین راه پدرم برای بیان عشق خود به مادرم و من بود.



کلمات کلیدی :

:: برچسب‌ها:

نوشته شده توسط احمدرضا در 91/2/18:: 5:46 عصر


::




::
























:: قالب
::
قالب پارسی بلاگ

:: کانون مسجد فاطمیه شهید یه
پایگاه امام جعفر صادق شهیدیه
بلوچستان
►▌ استان قدس ▌ ◄
نغمه ی عاشقی
ققنوس...
.: شهر عشق :.
ܓღ فـــرقــ بــیــنـــ عـشــقــ و دوسـت داشــتــنــ
سایت روستای چشام (Chesham.ir)
welcome to my profile
عشق
Manna
Just for fun
جیغ بنفش در ساعت 25
سیرت پیشگان
نمی دونم بخدا موندم
دلنوشته های یه عاشق!
تینا
هفت گنج
مقاله های تربیتی
عاشق باش و کوچک چون عشق میداند ایین بزرگ کردنت را
گروه هنر تبادکان

مناجات با عشق
فقط ما
نوجوونی از خودتون
بدو بیا !!!!
ME&YOU
فانوس
جـــــــــاده ی عـــــــــشـــــــــــق
سیب، انار
سکوت شبانه
جوجو
مفهوم عشق
سیندرلا
خورشید خاموش
فقط خواننده ها وبازیگران ایرانی
فقط و فقط خواننده ها
دانستنی های حقوقی
ahmadreza
درباره ی رپ و دوست شدن با شما


:: قالب
::
قالب پارسی بلاگ

::
:: قالب
::
قالب پارسی بلاگ



::

صفحه نخست | ایمیل ما | آرشیو مطالب | لینک آر اس اس | عناوین مطالب وبلاگ |پروفایل مدیر وبلاگ | طراح قالب

Powered By ParsiBlog.Com Copyright © 2009 by
Design By : wWw.temkade.com